جدول جو
جدول جو

معنی نشانه رفتن - جستجوی لغت در جدول جو

نشانه رفتن
(عَ قَ زَ دَ)
قراول رفتن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ شُ دَ)
هدف گرفتن. هدف قرار دادن. قراول رفتن
لغت نامه دهخدا
(عِ کَ دَ)
در تیراندازی، قراول رفتن. (یادداشت مؤلف). نشانه رفتن. رجوع به نشانه رفتن شود
لغت نامه دهخدا
(رَ تَ)
یازیدن در تداول عامیانه. (یادداشت مؤلف). کشاله کردن. بطورخزیده روی زمین راه رفتن. خود را روی زمین کشیدن
لغت نامه دهخدا
(بَ خَ رِ خوَد / خُدْ سَ شُ دَ)
خانه را تمیز کردن. خانه را پاک کردن. کثافت آنرا از بین بردن. کنس:
پیش ازین خاطرمن خانه پر مشغله بود
از تو پرداختمش وز همه عالم رفتم.
سعدی (طیبات)
لغت نامه دهخدا
(رَ تَ)
استفتار. (یادداشت مؤلف). خود را بسختی کشانیدن. با سختی خود رابه سویی کشیدن چنانکه مجروحی بر زمین خزیده رفتن
لغت نامه دهخدا
تصویری از کشاله رفتن
تصویر کشاله رفتن
بطور خزیده روی زمین راه رفتن: خود را روی زمین کشیدن بطرفی خزیدن
فرهنگ لغت هوشیار